Tuesday, June 30, 2009

آیا اینبار فردیادمان از ته دل است؟

بسم الله الرحمن الرحیم


مدتها بود که فریاد نکشیده بودیم. مدتها بود که اندیشه مان درپی "به من چه ربطی دارد، من چه کار می توانم بکنم" دیگر توان اوج گرفتن را از دست داده بود.
اما امروز ....
فریاد می کشیم، می گوییم که از بدی ها بدمان می آید. چهره ی زشت بدی را دیده ایم. بتدریج پیش می رویم بسوی اینکه حتی اگر خودمان هم بد هستیم، دروغ می گوییم، زور می گوییم و ناعادلانه نگاه می کنیم، از خودمان هم بدمان بیاید.
شاید امروز فریادمان محکوم کردن زشتی هاست، بالاتر از هر فریاد دیگری.
مواظب باشیم، زیرا اگر فریادمان از ته دل نباشد، شاید بازهم خیلی زود فراموش کنیم که از بدی ها بدمان می آید.
ته دلمان را چک کنیم. آیا حاضریم؟

Saturday, June 27, 2009

... امروز شاید همان فردایی است که از دیرباز در انتظارش بودیم

بسم الله الرحمن الرحیم
شاید امروز همان روز است که وقوعش در اندیشه مان داشت در صف غیرممکن ها جای می گرفت؛ آن خواسته، رویا و حتی آرزویی که از دسترسمان بسی دورمی نمود؛ روز فروریختن دیوار ترس و وحشتی که حتی اندیشه به عواقبش فلجمان ساخته بود. روز آشتی با حس امید به فردا، فردای روشنی که ما هم در ساختنش هرچند به خون خود سهمی داشته باشیم.
موج سبز، بهاران را در باغهای سرمازده ی قلبهایمان به ارمغان آورد ولی صدافسوس حاکمان زمستان در جایگاه خود ماندند و این واقعیت زیبا و انکارناشدنی را، بهار ما را، به فریب و ریا قصد ربودنش را دارند؛ به چماق ستم و شلاق ریا شکوفه های نورسته را به زمین می ریزند تا درختان همان شکل و حالت زمستانی خود را بازیابند.
زمان، زمان حرکت است، حرکتی سریع؛ ولی شرط آن بهمراه داشتن دقتهایمان است. در جنگ نابرابری هستیم و سلاح ما نیست جز امیدهایمان، غیرتمان، عقل و هوشمان، بازوانمان، گوشت و پوست و استخوانمان و تنها سرمایه مان که نیست جز جانمان. دشمنی را در برابر داریم که همه ی امکانات را دراختیار خود دارد و به تزویر و ریا درحال بهره برداری از یکایک تواناییهایش می باشد.
اینجاست که دقت ما سپری خواهد بود که اگر بهمراه نداشته باشیم، جانهایمان براستی به هدر خواهد رفت و انگ صدها و صد بدتر از بدنامی را بر ما خواهند زد. خون ما یگانه جوهری است که بدان خطی را می توان نگاشت که دشمن به سادگی نخواهد توانست از قلب تاریخ بزدایدش، اگر که دقت را بهمراه داشته باشیم؛ آنگاه به همان خون، دریای پرطلاطم حق خواهیمان هرچه خروشانتر و گسترده تر خواهدگردید.
بیایید عقل و هوشمان را بکارگیریم و در دام تفرقه افکنانی که از هر راهی درپی ساختن سلاحی هستند از برای نابودیمان، گرفتار نیاییم.
چند مثال می زنم و امید دارم در این لحظات خطیر سپری گردند در دستمان در برابر این غاصبان.
یاران بسیاری جان شیرینشان را ازبرای به مقصد رسیدن ما هدیه کردند؛ آیا این رواست که ندایی را برداریم و از برایش صدها شعر بسرائیم و صدها و صد مقاله نوشته و بسادگی چشم بر دیگر جان دادگان این راه فروبندیم!؟ آیا این جز دلسردی چه به ارمغان می آورد، شاید اگر برای یک روز بود بسیار بجا می نمود و ضربه ای جانگداز بر پیکر دشمن، ولی نه اینقدر و نه این افراط و نه تا بدین حد نادیده انگاشتن دیگران.
مثالی دیگر؛ آری می دانم بیشترین رأی را آقای موسوی داشته اند و با این مقاومت و پایداریشان در آن ظلم و ستم، بزرگی و مردانگی را بحدی رسانیده اند که دیگر جای آنست که شیران به شجاعان خود بگویند "موسوی دل" و نه ما موسوی را "شیردل" خطاب کنیم، ولی آیا موسوی در این راه تنهاست؛ آیا پایداری، وفاداری و استقامت بزرگمردانی همچون آقای کروبی چگونه باید نادیده گرفته شود؛ جایی که ایشان در این روز پرمخاطره بسادگی می توانند بگویند: "موسوی رأی اکثریت را دارد و به ایشان هم گفته بودم و وعده کرده بودم که تا به آخر باید که باقی بماند" ، پس با وجدانی درظاهر راحت می توانند به کناری بکشند و بدور از هر دردسر و خطری در این سن و سالی که دارند تنها همچون نظاره گری باقی بمانند، ولی آیا این بزرگمرد چنین کردند؟ نه، هرگز، بلکه تا همین لحظه حتی یک گام به عقب برنداشتند و شانه از این مسئولیت خدادادی خالی نکردند و هرثانیه نیز هرچه استوارتر در این میدان جنگ نبرد حق علیه باطل حماسه می آفرینند. آری، چگونه است که ما بسادگی می توانیم بازیچه ی دست این تفرقه افکنان گردیده و عامل دلسردی یارانمان گردیم.
مثالی دیگر؛ چرا باید با سادگیهایمان اجازه دهیم دشمن ریاکار ما را نیز همچون خود دروغگو و دغل باز نشان دهد. چرا تا شایعه ای را به واقعیتش اطمینان حاصل ننموده ایم و دشمن دانسته به گوشمان رسانیده است، با بی دقتی صد شاخ و برگ بدان داده و به هزار تغییر شکل بارها عامل پخشش می گردیم (همچون آن خودفروخته ی پاسداری که می گفتند سر به مخالفت برداشته و در بازداشت بسر می برد)؛ خبری که در ظاهر شاید باعث قدرت بخشیدن به جنبش و دلگرمی یاران می گردد ولی بعد از چند روز دشمن فریبکار همان فرد را به میدان آورده و آن خودفروخته در دفاع از دشمنان و در صفوف مقدم آنان در برابر حق خواهان تیغ می کشد. اینجا چه اتفاقی افتاده است؟
این تنها یک مثالی بود از دهها مثالی که پیش آمده است. آری، با این روش دشمن واقعیتهای دیگر را نیز در نظر همگان زیرسؤال می برد و جنبش راستین سبز را همچون خودشان دروغگو و ریاکار جلوه گر می سازد.

Sunday, June 21, 2009

قهرمانهای یک داستان واقعی

بسم الله الرحمن الرحیم

نمی دونم الان تو این لحظه شب چند نفر دیگه دارن وصیت نامه هاشون رو می نویسن و دلشون رو خالی می کنن، از دنیا خداحافظی می کنند و دوستانشون رو که بهشون بدی کردند می بخشن؛ خودشون رو سبک می کنن و حاضر می شن که فردا کشته بشن...
آماده ی پرواز میشن ....

چه نشسته ای؟! دولتها که بخاطر سیاستهایشان اغلب چیزی نمی گویند ولی ای ملتهای زمین! شما چطور؟ کدام سیاست شما بخطر می افتد؟
فکر کنید، برای اعتراض به ظلمی حرکتی بکنید. آنها ملتی دیگر نیستند، آنها و ما بر روی یک خاک زندگی می کنیم، چه چیز را برای جدائیمان باور کنیم؟
مگر همه مان دلی نداریم که با دیدن کشتاری ناحق بدرد می آید؟ پس تفاوتمان چیست؟ ما همه یک ملتیم، اگر که دلی داریم ....
بگذارید فردا برای قصه شب فرزندانمان یک قصه واقعی تعریف کنیم...
قصه ملتی را که بر زمین زندگی می کردند، در برابر ظلم باهم ایستادند، من هم یکی از ایستندگان بودم نه تایید کنندگان ظلم.
من قهرمان داستان بودم، در این داستان همه آنها که ایستادند قهرمان بودند...

چه کسی به محمد رسول الله توهین کرد؟ کاریکاتوریست دانمارکی یا احمدی نژاد اولاد پیغمبر ؟؟؟!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

چه کسی به محمد رسول الله توهین کرد؟ کاریکاتوریست دانمارکی یا احمدی نژاد اولاد پیغمبر ؟؟؟!!!

مدت زیادی از سر و صدایی که در پی چاپ یک کاریکاتور در مورد محمد رسول الله در دانمارک بپا شد، نمی گذرد...
در آن روزنامه، شخصی که نه پیرو حضرت محمد بود و نه شاید آگاهی در مورد آن پیامی که این فرستاده خداوند داشت، کاریکاتوری کشیده و نظر شخصی خود را به تصویر کشیده بود. نظری که حتی قصد تحمیل آن را به کسی نداشت.
دولتهای اسلامی دانمارک را تحریم کردند، خواستار اعدام و یا زندانی شدن کاریکاتورست شدند، دولت ایران از ایرانیانی که پرچم دانمارک را آتش زده بودند، تمجید و تشکر کردند؛ تعدادی از مسلمانان در پی آتش زدن خانه های دانمارکی هایی بودند که در سرزمینهای مسلمان سکونت داشتند، تعدادی از دانمارکیهای ساکن آن کشورها از ترس جان خانه هایشان را ترک کردند.
دولتهای اسلامی دانمارک را تحت فشار قراردادند که آن روزنامه را ببندد و .. و .. و ...

اما؛ حال .....
آقایی به اسم احمدی نژاد در سخنرانی روز یکشنبه 24 خرداد ماه 1388 (09/06/14) خود را فرزند محمد رسول الله (اولاد پیغمبر) معرفی می کند و طبق آماری که دولت خودش اعلام کرده است، به همه ی دنیا دروغ می گوید!
در سایت آمار، برطبق آمار اعلام شده، در چندین منطقه رای گیری تعداد رای ها بیشتر از تعداد کسانی است که می توانستند رای دهند! آنها دروغ خود را تایید می کنند و می گویند این برای جاهایی است که در مسیر ترانزیت قرار دارند! آیا چند جا می تواند در مسیر ترانزیت باشد؟ 70 حوزه؟! و عجیب اینکه همه ی آنها که در جاده های ترانزیت رفت و آمد می کنند خواستار آقای احمدی نژاد بوده اند، چون طبق اطلاعات 80 الی 90 درصد آن حوزه ها به آقای احمدی نژاد رای داده اند!
سایت رسمی آمار وزارت کشور تعداد کل آرا را روز یکشنبه بهمراه اسامی استانها اعلام می کند و بینندگان با نگاهی ساده می بینند که تعداد کل آراء اعلام شده حدود 90000 رای بیشتر از حاصل جمع آراء صحیح + آراء باطل است؛ و ساعتی نمی گذرد که مسئولان این عدد را بعد از انتشار در سایتها تصحیح می کنند!
اینها در برابر صحبتهای خود آقای احمدی نژاد شاید واقعا چیزی نباشد، یک سال بعد از انتخاب ایشان به ریاست جمهوری ایران در دوره قبل، خبرنگار از ایشان می پرسد: "آقای احمدی نژاد! درمورد این حرف که درباره ی نفت زده بودید و گفته بودید پول نفت را بر سر سفره های مردم خواهم آورد، چه فکری کرده اید و بعد از یک سال آیا این کار را کرده اید؟"
جواب می دهد: "بعضی می گویند احمدی نژاد این حرف را زده، من چنین حرفی نگفته ام!"
و بلافاصله در گزارش تصویری مستند یک سال قبل می توانی ببینی که پوسترهای تبلیغاتی آقای احمدی نژاد بصورت رنگی و در اندازه ی بزرگ در خیابانها است و آقای احمدی نژاد هم در همان پوستر با این جمله بالای سرش ایستاده است : "پول نفت سر سفره های مردم باید دیده شود" !!!!
و دروغهای بسیار بزرگتر دیگر
و ....
و ...
و.....
که اگر سخنرانیهای ایشان را دیده باشید، کلیپهایی که مستند از ایشان تهیه شده را نگاهی بیندازید، براحتی این دروغها را می بینید، می شنوید و لمس می کنید...
آیا کسی که تا این حد دروغ می گوید و خود را از خانواده ی محمد رسول الله معرفی می کند، چه منظوری می تواند داشته باشد؟!
آیا مگر جز این است که اگر کسی در صحبتش اسم خانواده اش را می برد، می خواهد بگوید که از او یاد گرفته است؟! آیا محمد رسول الله دروغگو بوده که این آقا این رفتار را از او یادگرفته است؟؟؟؟
آیا فرزندی که در جمعی با صدای بلند خود را جزو خانواده ای می خواند و در همه جا خودش را پیرو رسولی معرفی می کند، منظورش این نیست که تحت تربیت آن خانواده بوده و آنها این رفتار را به او آموخته اند؟ و او راه آنها را دنبال می کند؟
آیا محمد رسول الله تبلیغ کننده و آموزش دهنده ی دروغ و ریاکاری بود؟ انکار کننده ی حرفهایی که می زد؟
چه کسی به محمد رسول الله توهین کرده است؟؟!!!
مساله همینجا تمام نمی شود...
عده ای اعلام می کنند که این آقا می گوید رای هایم صحیح بوده و تقلبی صورت نگرفته است و مردم مرا می خواهند.
آنها که به این آقا رای نداده اند، به خیابان آمده اند تا بگویند من رای نداده ام و این جمعیت از هزاران نفر شروع شده و بیشتر و بیشتر می شود و به میلیونها و میلیونها نفر می رسد. آنها به آقای احمدی نژاد رای نداده اند! پس چطور است که حدود 64 درصد رای اعلام شده است؟!! اینها رای چه کسانی است؟؟
آقای احمدی نژاد نه تنها جواب آنها را نمی دهد، بلکه وقتی در گوشه دیگر شهر افراد دولت او این افراد معترض را کتک می زنند، خود ایشان در نقطه ی دیگر همان شهر جشن می گیرد، سخنرانی می کند و خود را فرزند حضرت محمد می خواند.
روز بعد افرادش مردم را می کشند، شبانه به خوابگاه دانشجویان حمله می کنند، تعدادی را می کشند و زخمی می کنند، در خیابانها به مردمی که تنها حرفشان اینست که : "ما به تو رای نداده ایم، رأی من کجاست؟" شلیک می کنند و آنها را می کشند!
آیا منظور آقای احمدی نژاد این نیست که خانواده ام که آنها را معرفی کردم، همین کار را می کنند و من هیچ اشکالی در این کشتارها نمی بینم؟
آیا خانواده ی او به گفته ی خود ایشان، حضرت محمد نیست؟
آیا روش و گفتار و پیغام حضرت محمد و آنچه که این رسول خداوند به فرزندانش آموزش داده، اینست؟ کشتار؟ بجرم اعتراض به حرفی که از طرف او می گویند:
"تو به فلانی رای داده ای" .
و مردمی که اعلام جنگ نکرده اند، به اسلام توهین نکرده اند، از شرک سخن نگفته اند و خواستشان نبودن اسلام و نپذیرفتن پیام آور خداوند نبوده است.
به جرم گفتن حرف خودشان کشته می شوند. آیا محمد رسول الله چنین گفته است که آقای احمدی نژاد به پیروی از ایشان این اعمال را انجام می دهد؟
چه کسی به محمد رسول الله توهین کرد؟
و آقای احمدی نژاد می خواهد مدیریت دنیا را انجام دهد!
این مدیریت که اسم رسول الله را برای خود سپری سازد و دنیا را به خون بکشد، آنچنانکه ایران را می کشد.
ولی .....
نه کسی خواستار زندانی شدنش است، نه کسی می خواهد خانه اش را آتش بزند و نه کسی از او می خواهد که جوابی برای این توهینهایش بدهد...
دنیای غریبی است ...
می کشد تا قدرتش بماند، می گوید رسول الله را پیروی می کنم، بزرگترین دروغهای تاریخ را می گوید، می گوید پدرم محمد رسول الله است؛ نه به انسانیتی می اندیشد و نه حتی به حیوانیتی که حیوان هم اگر گرسنه نباشد، به یک بی سلاح آنچنان وحشیانه حمله نمی کند.
می گوید در راه اسلام هستم، باطل را از برای راهش انتخاب نموده، حق را زیرپا می گذارد و می گوید رسول الله هم اینچنین بود...
چه کسی به محمد رسول الله توهین کرد؟؟؟؟!!!!!!!!

آیا کسی هست که این سوال را پاسخ گوید؟
مردمانی که گفتند نتوانستیم توهین کاریکاتوریست را تحمل کنیم، کجا هستند؟؟
مردمانی که مدعی هستند دنیا را با اینهمه دروغ و جنایت نمی خواهیم تحمل کنیم، کجا هستند؟؟؟؟

؟



کاریکاتوریست دانمارکی که عقیده ی شخصی اش را در یک روزنامه به تصویر کشید، شاید هم در پی نا آگاهی؛ به جرم توهین محکوم شد. یکی (احمدی نژاد) به اسم اولاد پیغمبر که قانون کشورش را براساس دروغ و ریا و جنایت و کشتار بنیان می نهد و همه ی اینها را پیروی از رسول الله و تحت تربیت او می داند، آزاد است و تحت حمایت!

یک نفر می تواند بگوید توهین یعنی چه و چه کسی توهین کرد؟